قطعات طنزآلود نیما
قطعات تمثیلی و طنزآلود نیما یوشیج عبارتنداز :
بز ملاحسن مسئله گو،پرنده ی منزوی، خروس و بوقلمون،عمو رجب و میرداماد.
بز ملاحسن و میر داماد را با هم می خوانیم:
بـز مــلا حسن مسئله گـو
چو به ده از رمه می کردی رو
داشت همواره به همره پس افت
تا سوی خانه ،ز بزها ، دو سه جفت
بــز همسایه ،بــز مردم ده
همه پر شیر و همه نافع و مفت
شاد، مــلا، پـی دوشیدنشان
جستی از جای و به تحسین می گفت
مـرحبا، بـز بـزک زیـرک من
که کند سود من افزون به نهفت
روزی آمد ز قصا بز گم شد
بز ملا به سوی مردم شد
جست ملا ، کسل و سرگردان
همه ده ، خانه ی این، خانه ی آن
زیر هر چاله و هر دهلیزی
کنج هر بیشه ،به هر کوهستان
دید هر چیز و بز خویش ندید
سخت آشفت و به خود عهد کنان
گفت : اگر یافتم این بد گوهر
کنمش خرد سراسر استخوان
نــاگهان دیـد فراز کمری
بز خود را ز پی بوته چری
رفت و بستش به رسن ،زد به عصا
بی مـروت بـز بـی شرم و حـیا
این همه آب و علف دادن من
عاقبت از توام این بود جزا
که خورد شیر تو را مردم ده ؟
بزک افتاد و بر او داد ندا
شیر صد روزه ی بزهای دگر
شیر یک روز مرا نیست بها ؟
یا مخور حق کسی کز تو جداست
یا بخور با دگران آنچه تراست
و
مير داماد ، شنيدستم من،
كه چو بگزيد بن خاك وطن
بر سرش آمد واز وي پرسيد
ملك قبر که من ربّک من ؟
مير بگشاد دو چشم بينا
آمد از روي فضيلت به سخن:
اسطقسي ست - بدو داد جواب
-اسطقسات دگر زو متقن .
حيرت افزودش از اين حرف، ملك
برد اين واقعه پيش ذوالمن
كه : زبان دگر اين بنده ي تو
مي دهد پاسخ ما در مدفن
آفريننده بخنديد و بگفت:
تو به اين بنده ي من حرف نزن
او در آن عالم هم، زنده كه بود
، حرفها زد كه نفهميدم من
نیما یوشیج